نوپدید
یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
موکبی به سمت بهشت
ایران
من کودکی هستم از جنس دهه نودی ها، معروف به شور و هیجان و علاقه مند به تلاش برای حل کردن سریع و ساده چالش های پیش رو در زندگی. خیل خوشحالم که در شهر مرزی زندگی میکنم که داستان های کودکانه من پر است از خاطرات شجاعت پدران ما که با جان خود از کشور عزیزمان ایران دفاع کردند. پارسال برای اولین بار مسیر پیاده روی اربعین از شهر ما می گذشت و ما از خوشحالی لحظه شماری می کردیم برای خدمت به زائران کربلا. هر آنچه از خوردنی های خوشمزه که در خانه داشتیم با خود جمع کردیم…
- 117 بازدید
- 0 پسند
- 0 نظر
من کودکی هستم از جنس دهه نودی ها، معروف به شور و هیجان و علاقه مند به تلاش برای حل کردن سریع و ساده چالش های پیش رو در زندگی. خیل خوشحالم که در شهر مرزی زندگی میکنم که داستان های کودکانه من پر است از خاطرات شجاعت پدران ما که با جان خود از کشور عزیزمان ایران دفاع کردند.
پارسال برای اولین بار مسیر پیاده روی اربعین از شهر ما می گذشت و ما از خوشحالی لحظه شماری می کردیم برای خدمت به زائران کربلا. هر آنچه از خوردنی های خوشمزه که در خانه داشتیم با خود جمع کردیم و آمدیم در کنار جاده تا بتوانیم ذره ای غبار خستگی را از شانه های آنها بتکانیم اما چون کنار جاده نه آب داشتیم و نه برق و نه سایه بان بیش از آنکه از خدمت به زائران لذت ببریم از کمی توانمان رنج بردیم.
حالا وقت آن بود که پدران ما دور هم جمع شوند تا مثل همیشه با تلاش و هم فکری حرکتی انجام دهند تا ما کودکان مانند ستاره های دنباله دار به دنبال پدران خود روشنایی بخش موکب های زائران اربعین باشیم. و خدارا شکر حاصل این باهم بودن نتیجه اش همان چیزی بود که معلم مدرسه مان از نتیجه جمع شدن دو عدد به ما یاد داد که حاصلش می شود عددی بیشتر و بالاتر و ما هم خدارو شکر امسال امکاناتمان بیشتر شده بود و مسئولین شهر ما که دیدند چگونه پدران و مادران ما پای کار خدمت رسانی هستند آمدند و با تمان توان برای ما هر آنچه نیاز داشتیم فراهم کردند و دیگر هم آب داشتیم و هم برق و هم موکب بزرگ که همه اینها از حاصل جمع شدن مردم و مسئولین بود.