نوپدید

یک سایت دیگر با وردپرس فارسی

هر هیئت، یک زندانی

هر هیئت، یک زندانی
ایران
ایران

نگارش توسط مهران میرزائی در ۰۸ بهمن ۱۴۰۲

دختری هستم مانند همه دختران دنیا، وابسته به پدر و همیشه دوست دارم پدرم در تمام لحظات شیرین و تلخ زندگی ام در کنارم حضور داشته باشد، اما چه کنم که بدهکاری پدرم بین من و او فاصله ای قرار داده به بزرگی میله های زندان. مادرم مرا در آغوش می گرفت و می گفت فرشته ی زندگی ما، ناراحت نباش اگر دعا کنی خدا به قلب مهربان تو نگاه می کند و بزودی پدرت برمی گردد. من هم هنگامی که با مادرم برای نماز مسجد می رفتم دعا می کردم تا دوباره در خانه گرمای وجود پدر را احساس…

  • 60 بازدید
  • 0 پسند
  • 0 نظر

دختری هستم مانند همه دختران دنیا، وابسته به پدر و همیشه دوست دارم پدرم در تمام لحظات شیرین و تلخ زندگی ام در کنارم حضور داشته باشد، اما چه کنم که بدهکاری پدرم بین من و او فاصله ای قرار داده به بزرگی میله های زندان.

مادرم مرا در آغوش می گرفت و می گفت فرشته ی زندگی ما، ناراحت نباش اگر دعا کنی خدا به قلب مهربان تو نگاه می کند و بزودی پدرت برمی گردد. من هم هنگامی که با مادرم برای نماز مسجد می رفتم دعا می کردم تا دوباره در خانه گرمای وجود پدر را احساس کنم. از صحبت های مادرم متوجه شدم که ستاد دیه همان جایی است که به دنبال آزادی زندانیان می باشد ولی بخاطر اینکه توانایی محدودی دارد نمی تواند همه زندانیان را آزاد کند.

اهالی مسجد و هیئت محله به مادرم گفتند شاید ستاد دیه نتواند ولی مردم با کنار هم جمع شدن و دست به دست هم دادن تا الان مسائل اجتماعی زیادی را برطرف کردند و حالا امروز همه تلاش خود را می کنیم تا یکبار دیگر اثبات کنیم که قدرت مردم وقتی در کنار هم جمع می شوند بزرگترین گره گشای مسائل است.

وقتی نماینده ستاد دیه آمد به محله ما و گفت ما توان نداریم که همه‌ی زندانیان را آزاد کنیم و محدود هستیم؛ مسئولان هیئت ها و دلسوزان محله گفتند هر کدام از ما مجموعه های فرهنگی تقبل می کنیم تا در بین مخاطبین خود اعلام کنیم تا هزینه آزادی یک زندانی را بتوانیم جمع کنیم و آنجا شعار هر هیئت، یک زندانی طراحی شد.

من که از هیئت خاطرات شیرین داشتم، حالا دیگر برای من محلی بود برای صحبت با امام حسین و چه پایان زیبایی داشت که با دستان پر از مهربانی تک تک مردم محله، بابای من از زندان آزاد شد و حالا دیگر همبستگی مردم برای من تبدیل به خاطره ای شیرین شد و دیگر بر این باورم که وقتی مردم همدل شوند، هیچ چیز مانع شکوفایی آنها نمی شود.

نظرات کاربران

برای ارسال دیدگاه ابتدا عضو سایت شوید !